Letras
Gerye
بغضم گرفته وقتشه ببارم چه بی هوا هوای گریه دارم باز کاغذام با تو خط خطی شد خدا این حس و حال و دوست ندارم باز دور پنجره قفس کشیدم ، دوباره عطرت و نفس کشیدم قلم تو دست من پر از سکوته ، دوباره از ترانه دست کشیدم باز خاطرات تو همین حوالیه حالم همینه و یه چند سالیه جای تو خالیه جز تو تمام شهر میدونن حالمو مثل کبوترم که سنگ آدما شکسنه بالمو این قلب بی قرار و از تو دارم این حس انتظار و از تو دارم اسمت هنوز دور گردنم هست من این طناب دار و از تو دارم اسمت نوشته رو بخار شیشه ، دلی که بی تو باشه دل نمیشه من موندمو یه سایه توی خونه ، میترسم اونم حتی رفتنی شه