Letras
Hamid
پِدَرَم مِهربونهِ، به فکر دیگَرونه تلویزیونش خرابه، هر روز به فکر اونه حُجَّت و مَنصور رَفیقاش غلام و بیژن عزیزاش ویدیو پِرْژِکتورِ مَدرِسه همیشه تو فکرشه هر شب در حال تعمیر، حتی خوابش نمیره آقای نقدی همیشه، مُشاوِرِ خوبشه مثل نور در دل شب، عزیز تر از جونشه آخر هفتههاشو طالقان یا چاخ میره همیشه فکرش اینه که اونجا رو بِسازه اگر هم سَفَر نره، به جاش روزه میگیره لباس هاش جا نداره،بَهونه اش رو میگیره بییمه براش مکانی، پر از رمزِ و رازه آرامش اونجا رو همیشه اون میچشه پدرم مهربونه، در تلاش و صبورِ همیشه فکر مائه، باباییه بچه هائه نورا و آرتا همیشه، فکر بازی با اونه نِدا همسر اونه، درد و دلاش با اونه عاطفه هم دخترش، قشنگ و مهربونه علی دوسش میداره، براش قرآن میخونه سروش دامادِ خوبش، کارگردانِ جَوونه زِینَب عروسِ ماهش، پایه ی تصمیماشه